توانایی تصمیمسازی و تصمیمگیری در بحران، ویژگی یک کودک استراتژیست است...
هر تهدید خارجی میتواند سیستم را از حالت عادی خارج کرده و در آن ایجاد بحران نماید. هر جامعهای درون خود التهاب یا حداقل پتانسیل ملتهب شدن را دارد. خروج سیستم از وضعیت عادی، منجر به «وخامت» اوضاع شده و مدیریت سیستم را با اخلال مواجه میکند. در این شرایط، بسته به میزان آستانهی تحمل سیستم نسبت به تهدید، سرعت و نحوهی تشدید وخامت اوضاع را مشخص مینماید. به این ترتیب، مدیریت بحران یا وخامت، کارکرد اصلی یک استراتژیست است.
روند تشدید وخامت اوضاع و بروز بحران در جامعه مانند بدن انسان است. بدن در حالت معمول خود، در شرایط «عادی» و آرامش به سر میبرد. اعمال تهدید خارجی، این شرایط را از حالت عادی به «تنش» تغییر وضعیت میدهد و تمرکز و تفکر انسان را مختل میکند. وقتی شرایط حادتر گردد، سایر اعضاء نیز درگیر شده، و اوضاع به حالت «تشنج» میرسد. در چنین شرایطی، علاوه بر فکر، حواس پنجگانهی وی نیز مختل میگردد. در مرحلهی نهایی، وخامت اوضاع به اوج خود رسیده، و بقاء انسان به خطر میافتد. این شرایطِ به اصطلاح اورژانسی، آستانهی تحمل سیستم است و برای حفظ آن باید تمهیدات ویژهی پزشکی و احیاء در نظر گرفته شود تا به زندگی بازگردد. بنابراین روند تشدید وخامت اوضاع، خروج سیستم از حالت «عادی» به «تنش»، بعد «تشنج» و در نهایت «بحران» است.
حال، در فرایندی معکوس، مدیریت بحران تلاش دارد با اتخاذ استراتژی مناسب، شرایط را از حالت «بحران» به «تشنج»، سپس «تنش» و در نهایت «عادی» بازگردانده و اوضاع را بهبود ببخشد. تربیت استراتژیستهایی که ظرفیت تحمل بالایی داشته و توانایی مدیریت سیتسم در شرایط وخیم را دارند، مورد نظر این رویکرد در استراتژی برای کودکان است.
در برابر نگاه «مدیریت بحران»، قرآن کریم چهارچوب «هدایت آرامش» را معرفی کرده است. در این نگاه، اساساً جامعه، به طور پیشفرض در هیچ حالت عادی قبلی قرار ندارد. بلکه همیشه بشر در اوضاع غیرعادی به سر میبرد. زیرا شرایط آرامش، پیش روی او است و جامعه و افراد به سوی آن باید هدایت شوند. ارسال انبیاء و انذار آنان از شرایط نامناسب موجود و بشارت ایشان به وضعیتی مطلوب و آرام، ناظر به این نوع نگاه است. اوج این نگاه، در مهدویت اصیل، حرکت رو به جلو و انقلابی را برتافته و به طور مبنایی با جهتگیری محافظهکارانهی مدیریت بحران، اختلاف دارد.
هوالحکیم
یک استراتژیست، از کودکی مکاتب امنیتی را باید بشناسد ...

امنیت حاصل توازن آسیب و تهدید است. نیازهای فرد یا جامعه نقاط آسیبپذیر وی هستند. تهدید، عدم پاسخگویی مناسب به نیاز است که ناامنی را ناشی میشود. تا زمانی که نیاز در انسان و جامعه وجود دارد، تهدید نیز وجود دارد. از این جهت، مسئلهی امنیت همزاد بشر بوده و با او همراه است. در این بین، استراتژی به عنوان علم بقاء جامعه، مسئول زدودن تهدیدهای وارده علیه جامعه و تأمین امنیت آن است. کسی که قدرت پاسخ به نیاز خود را نداشته باشد، در تصمیمسازی صحیح درمانده و بیچاره میگردد. از این رو، پس از تبیین رویکرد قدرتمدار در استراتژی برای کودکان، به تبیین رویکرد امنیتمدار پرداخته میشود.
تجربهی بشر در حوزهی امنیت تا کنون به چهار مکتب امنیتی رسیده است: آسیبمحور، تهدیدمحور، فرصتمحور، و موقعیتمحور. مکتب موقعیتمحور، به عنوان مکتب چهارم امنیتی، مکتب اختصاصی اسلامی – ایرانی است که محور اصلی مباحث در رویکرد امنیتمدار است. در این چهارچوب، یک استراتژیست و تصمیمساز، عموماً تهدید را به مثابه موقعیتی میبیند که با اتخاذ استراتژی صحیح و تصمیم درست، میتواند از آن دُرّ گرانبهایی بسازد. مانند صدف که با ترشح از ذات خود به تهدیدی چون سنگ، نه تنها آن تهدید را رفع میکند، بلکه ارزش آن را نیز ارتقاء بخشیده و سنگ را تبدیل به مروارید میکند.
در این نگاه، تا حد امکان باید از ظرفیت تهدید استفاده کرده و موقعیت به وجود آمده را ارتقاء داد. چرا که تا زمانی که نیاز وجود دارد، تهدید نیز به قوت خود باقی است. به طور ذاتی، دنیا برای انسان و جامعهی مؤمن، سرای آزمایش و فتنه است. پس از طرح ادعای ایمان، ابتلاء به انواع آزمایشها صورت میگیرد تا میزان صداقت در ایمان سنجش شود. در واقع، در موقعیتهای مختلف، این فتنهها، تهدیدهایی هستند که با ترشح از ذات ایمان به آنها میتوانند به عنوان سکوی صعود به مراحل متعالیتر به کار گرفته شوند.
هوالحکیم
رویکرد قدرتمدار
و توانایی اعمال قدرت نرم دارد ...
بهـ نـــامـ پیامــ ـبر همیشهـ همراه